شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ ببخشيد آقا! من مي‌تونم يه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ جوان خيلي آرام و متين به مرد نزديک شد و با لحني مؤدبانه اين جمله را گفت. مرد که اصلاً توقع اين حرف را نداشت و حسابي جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و ميان جمعيت يقه جوان را گرفت و عصباني، طوري که رگ گردنش بيرون زده بود، او را به ديوار کوفت و فرياد زد: مرديکه عوضي، مگه خودت ناموس نداري؟...مي‌خوري تو و هفت جد آبادت، خجالت نمي‌کشي؟
جوان امّا، خيلي آرام، بدون اينکه از رفتار و فحش‌هاي مرد عصبي شود و عکس‌العملي نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متين ادامه داد: خيلي عذر مي‌خوام فکر نمي‌کردم اين همه عصبي و غيرتي بشين، ديدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه مي‌کنن و لذت مي‌برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگيرم که نامردي نکرده باشم … حالا هم يقمو ول کنين، از خيرش گذشتم.
مرد خشکش زد … همانطور که يقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زير چشمي زنش را برانداز کرد…
خيلي قشنگ بود
به اين ميگن شجاعت + زيرکي
لايک براي نظر بالا :)
عالي بود... عالي
حسن صياد
ممنون داداش.
در ديزي بازه ...
* هاتف *
متاسفانه بعضي اقايون خودشون دلشون ميخاد خانمشون اينطوربيان توي جامعه.وبرعکس بچه هائي بودن که اهل چادرنبودن ولي چون اقاشون حساس بوده رو اين مسائل چادري شدن،..
* هاتف *
البته غيرازاينکه پنجمين باره،هرجاميريم ميبينيم توي وبلاگهاي مختلف اين پست گذاشته شده،ايميلشم برامون اومده،توي نشريات هم خونديمش...البته تکرارش خوبه،شايد...
حسن صياد
موافقم خانوم بهار.
حسن صياد
رتبه 94
1 برگزیده
2190 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top