+ نوشته شده توسط حسن صیاد در چهارشنبه 95/1/4 و ساعت
3:59 صبح | نظر
یادم میاد نوجوون که بودم از امام جماعت مهربون مسجدمون پرسیدم: یکی از دوستام با یه خانوم نجیب، صیغه ی برادری و خواهری خوندند و با رعایت حدود محرم و نامحرم با هم ارتباط کلامی دارن و با هم درد دل میکنن، اشکالی داره؟! و ایشون در جواب بلافاصله فرمودند: وسوسه ی شیطان است، حذر کنند. طی یکی دو روز گذشته و بعد از یادداشت قبلیم که دو بیت در مورد آغاز سال نو با یاد مدافعان حرم بود، یکی از دوستان خوبم با حسن نیتی که شکی در اون ندارم، از طرف بنده و البته بدون اطلاع این جانب، شعرم رو به تیغ نقد دوستی ناآشنا با این حقیر سپرد که از شنیدن لفظ استاد استقبال میکرد و نظراتی ردو بدل شد که باعث تحقیق بیشتر بنده و رسیدن به موضوعاتی شد که در بسیاری از مجازی نویسی ها جریان داره و جای بسی تأمل. و چیزی که باعث شد این یادداشت رو بنویسم نکات زیر بود که با توجه به اون میتونیم از تکرار بعضی اشتباهات و اتلاف عمر جلوگیری کنیم: 1- زیادند افرادی که با ادعای تخصص در موردی و استفاده از عناوین فریبنده ای مثل مؤسسه ی تخصصی، انجمن ادبی، شرکت انحصاری و غیره طرفدارانی جذب میکنن و به اصطلاح دکانی باز میکنن که شایسته ست به اعتبار این عناوین، وقت و دغدغه های خودمون رو خرج نکنیم. 2- از ترفندهای این دوستان، استفاده از واژه های غریب و بعضاً لغات خارجیه که علی الظاهر، دربالا بردن کلاس کار و تحت تأثیر قرار دادن مخاطب تأثیر زیادی داره. 3- گاهی اظهار نظر فنی در مورد دیگرون، اون هم در صفحه ای که روح شخص مورد نظر هم از اون بی خبره، بهونه ای میشه برای غیبت و ذکر مواردی که موجب نارضایتی اون باشه. 4- گاهی اساتید مذکور، این اظهار نظرهای اغلب غیر فنی رو نه با اعلان مریدپروری که با منت وظیفه ی روشنگری و دستگیری از کم سوادان انجام میدن. 5- معمولاً این مشاوران حرفه ای که فقط تعریف و تمجید رو میپذیرن، به هر نوع انتقادی به نظرات غیر حرفه ایشون به سختی واکنش نشون میدن و اون رو توهین تلقی میکنن و جالب این که به خود منتقد، برچسب انتقادناپذیری و بسته بودن میزنن. 6- همچنان که نقدپذیری از نظرات حرفه ای در کمال تواضع باعث پیشرفت و اصلاح عیوب میشه، یکی دیگه از عیوب دل سپردن به مشاوره های غیر قابل اطمینان اینه که از مسیر اصلی دور میشیم؛ درست مثل به کار بستن نسخه ای دارویی که به اشتباه پیچیده شده و میتونه لطمات سختی داشته باشه. 7- راههایی برای تشخیص استاد از غیر اون وجود داره، از جمله این که معمولاً درخت هرچی بارش بیشتره، سرش زیرتره و استاد نیازی نداره مدام از خودش تعریف کنه، عکس تمام قد (با ژست استادی) به نمایش بذاره، سابقه و استادیش رو به رخ بکشه و مدعی بشه که افراد زیادی رو زیر دستش رشد داده و به جامعه ی هنری تحویل داده! 8- از نشونه های استاد واقعی اینه که در متن موضوع، به مباحثه ی فنی میپردازه و تنها اونهایی که علم کافی ندارن، از شاخه ای به شاخه ی دیگه میپرن. 9- گاهی اوقات برای جلوگیری از گرفتاری درچنین مشاوره هایی، کافیه کمی به اطلاعات قطعی خودمون اعتماد داشته باشیم و از اونها بهره ببریم؛ مثلاً کسی که در یک پاراگراف، حداقل 15 تا 20 غلط فاحش املایی، نگارشی و ادبیاتی داره، قطعاً باید ما رو به این نتیجه برسونه که نمیتونه مشاور خوبی در موضوع ادبی باشه، هرچند ادعای استادی داشته باشه، و یا فردی که غالباً شعر آزاد میگه و در دو بیت شعر موزون او 5 اشکال بزرگ وزنی پیدا میشه نمیتونه در مورد شعر دیگرون مشاوره ی ساختاری بده. 10- مورد آخر (با صرف نظر از موارد بیشتر) که علت اصلی نگارش این یادداشت هم هست این که هیچ نامحرمی در فضای مجازی، محرم نمیشه و فقط با مخاطب قرار دادن همدیگه با الفاظ آبجی و داداش! نمیشه قربون صدقه ی هم رفت، برای هم ماچ فرستاد و عزیز و گل و مهربون و جوووووون و فداششششششش ... حواله کرد! شما دوست عزیزی که تموم مطالبت بوی خدا و اهل بیت علیهم السلام میدن! در وبی که چنین فضایی در اون حکمفرماست، چه میکنی؟!!!