+ نوشته شده توسط حسن صیاد در پنج شنبه 95/12/26 و ساعت
7:42 عصر | نظر
هالیوود، غول ناپاک سینما و بزرگ ترین تولید کننده ی فیلم در جهان، همواره در خدمت اهداف و سیاست های صهیونیسم و هم و غمش تولید، تبلیغ و ترویج فیلم های هم جهت و مقابله با فیلم های مخالف با سیاست های خود است. اما مشاهده می شود که لابی صهیونیستی آن در اهدای اسکار به وصله ی ناجور سینمای ایران (با وجود ضعف های مبرز ساختاری و داستانی فیلم)، نقشی پر رنگ ایفا می کند!
صرف نظر از این که انگیزه ی رژیم اشغالگر قدس از اکران فیلم های اصغر فرهادی در سرزمین های اشغالی، گرفتن ژست فرهنگ دوستی، تحریف افکار عمومی جهان از جنایات اسرائیل و داعش و یا هر دلیل دیگری باشد، باید به این پرسش پاسخ داد که چرا سه فیلم آخر این کارگردان برای اکران توسط اسرائیل انتخاب می شوند؟! و به عبارتی اصغر فرهادی فروشنده ی چیست که دشمن خریدار آن است؟!
چند ماه پیش، قبل از اکران فیلم فروشنده در ایران، نویسنده ی این مطلب در یادداشتی با عنوان «جدایی نادر از فروشنده؟!» از دلیل اهدای جایزه به این فیلم از طرف جشنواره ای غربی با اهداف خاص ابراز نگرانی کرده بود و اکنون پس از دیدن فیلم و موضوع آن، مشاهده ی القائات ضد ملی و تلاش برای سست کردن مفاهیم فطری و دینی در آن و با شنیدن اخباری مثل اکران آن در سینماهای دشمن ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، علت آن نگرانی ها به خوبی مشخص شده است.
و اما از همه ی روشنفکر نمایان از جمله مسئولان غرب زده ای که از دریافت جایزه های غربی ذوق زده می شوند، فرهادی را افتخار سینمای ایران می نامند! و بدون آن که ذره ای تعقل کنند برای آثار مورد تشویق و تأیید دشمنان ما سوت و کف می زنند، تقاضا می شود که اگر نمی توانند درک و نگاه خود را به بلوغ برسانند، دیگر ژست وطن دوستی و غیرت ملی و دینی نگیرند که دروغی بیش نیست!
+ نوشته شده توسط حسن صیاد در یکشنبه 95/3/9 و ساعت
2:28 عصر | نظر
حتماً این خبر را شنیده اید که شهاب حسینی با بازی در فیلم «فروشنده» جایزه ی بهترین بازیگر مرد را در جشنواره کن دریافت کرد؛ جایزه ی بهترین فیلمنامه هم به اصغر فرهادی رسید.
با پخش این خبر موجی از ذوق زدگی ها و تبریکات به طرف دریافت کنندگان جوایز سرازیر شد؛ اتفاقی که چند سال پیش پس از تعلق جایزه اسکار و خرس طلایی به «جدایی نادر از سیمین» افتاد.
به یاد دارم وقتی فیلم جدایی نادر را می دیدم، از زمان شروع صحنه هایی که انگشت اتهام را به سمت خانمی با حجاب چادر و همچنین مردی با ظاهر اسلامی نشانه گرفته بودند، دچار تردیدی شدم که این تردید با نمایشی اغراق آمیز و سیاه از فضای اجتماعی ایران ضمن معرفی خروج از کشور به عنوان راه نجات، به اوج خود رسید؛ به ویژه آن که موج حامیان داخلی این فیلم با انگیزه ی مقابله با فیلم مسعود ده نمکی که همزمان با هم اکران می شدند، راه افتاده بود و طبیعتاً معلوم بود که چه جریانهایی مخالف با تفکر ده نمکی در جامعه و سیاست و مخالف دوربین تازه کار ولی رکوردشکن او در عرصه ی هنر بودند!
صرف نظر از قضاوت درباره ی خوب یا بد بودن یک فیلم در چنین موقعیتی، خوب است تا زمان مناسب برای تبریک یا توبیخ برندگان جوایز آن، از ذوق زدگی بی مورد پرهیز کنیم تا مثل خیلی از کسانی که به جدایی نادر تبریک گفتند، پس از تماشای فیلم و توجه به صادرات تصویری نا امید کننده از ایران، از تبریک خود نادم نشویم!
باید نیم نگاهی هم به سیاست و هدفگذاری جشنواره ها داشت. در واقع فیلمی که از جشنواره انقلابی عمار جایزه می گیرد، قطعاً از اسکار جایزه نمی گیرد! به قول بهروز افخمی جهت گیری غالب جشنواره برلین سیاسی و جهت گیری جشنواره کن به سمت فیلم های غیر اخلاقی است. بنابراین در چنین شرایطی اصل بر همسو بودن فیلم برنده ی جایزه با سیاست های آن جشنواره است، مگر آن که خلاف آن ثابت شود.
البته در مورد جایزه ی بهترین بازیگر که نصیب شهاب حسینی شد، می توان با توجیه فنی بودن جایزه، اغماض کرد؛ ولی در مورد بهترین فیلم و از آن مهمتر بهترین فیلمنامه، باید حق داد که این نگرانی وجود داشته باشد.
به هر حال برای ارسال تبریک به آقای فرهادی که چندان هم در زمینه ی این نگرانی خوش سابقه نیست، باید منتظر تماشای فیلم «فروشنده» ماند تا ببینیم مسیر آن از جدایی نادر جداست یا در همان سیاق؟ تا ببینیم باید به آن افتخار کنیم یا شرمنده باشیم؟ امیدواریم باز هم به بهای جایزه ای، فرهنگ و حیثیتمان معامله نشده باشد!
بگذریم از این که با فاصله ی چند کیلومتری از کن، در جشنواره ی نیس فرانسه فیلم سراسر ارزشی «ابوزینب» با موضوع مقاومت، دو جایزه ی بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کرد، ولی لااقل تا کنون شاهد تبریکات مشابه نبوده است؛ چه از سوی دوستان هنردوست! و چه از طرف مسئولان مسئول!