+ نوشته شده توسط حسن صیاد در جمعه 95/9/5 و ساعت
4:36 عصر | نظر
بالاخره فرصتی شد تا فیلم «یتیم خانه ی ایران» رو ببینم؛ فیلمی اکشن، قهرمان محور، درام و تاریخی ازابوالقاسم طالبیکه قوی، خوش ساخت، و جذابه و محتوای غنی، اتفاقات داستانی زیاد و متنوع، بازی خوب بازیگران، گریم، لباس و صحنه آرایی های منطقی، جلوه های ویژه و کارگردانی خوب اون قدرت میخکوب کردن بیننده رو تا آخر فیلم داره.
طالبی در «ینیم خانه ی ایران» به یکی از قدیمی ترین دشمنان مردم ایران و به تعبیری در ادامه ی فیلم فوق العاده ی «قلاده های طلا» به صورت تخصصی تر به یکی از اصلی ترین ارکان فتنه ی منفور سبز در سال 88 یعنی انگلیس پرداخته.
سوژه ی فیلم ضمن قدمت زیاد، بسیار بکر و دست اوله؛ چرا که با گذشت یک قرن از اون واقعه هنوز درباره ش فیلمی ساخته نشده بود و وجه راز آلودش وقتی معلوم میشه که میبینیم با وجود اهمیت و عظمت واقعه، حتی در کتاب های درسی مدرسه و دانشگاه هم اثری از اون نیست! گویا طبق یک تبانی گسترده و نانوشته قرار بودهدست های خون آلود انگلیس جنایتکارو روباه صفت در یک قتل عام گسترده و نسل کشیبرنامه ریزی شده درایران مظلوم و مسلمونرو نشه! حتی پس از انقلاب، علاوه بر غفلت انقلابیون، همواره به اصطلاحروشنفکران سعی در سانسور و کتمان این قسمت از تاریخ فراموش شده ی ایران داشتن؛ غربزده هایی که پس از کشف هویت پلید وابستگیشون، معمولاً سر از لندن درمیارن! و به دامن همون هایی میرن که به خودشون لقبنجیب زادهمیدن، در حالی کهحرامزاده هاییهستن که تنها در سالهای 1296 تا 1298،نیمی از جمعیت ایران رو به قتل میرسونن!
این فیلم با با زی خوب «علیرام نورایی» در نقش قهرمان، داستان یکی از نزدیک ترین یاران میرزا کوچک خان جنگلی رو بهانه ی نمایاندن بی پرده تر چهره ی کثیف انگلیس و اوج زذالت استعمار پیر در استثمار و قربانی کردن یک ملت برای رسیدن به اهداف استعماریش قرار داده؛ انگلیسی که رهبر معظم انقلاباون روانگلیس خبیثنامیدند وآیت الله بهجتاون رو ازاخبث خبائثروی زمین، بلکه از متوحش ترین کسانی که اسم انسانیت روی خودشون گذاشتن دونستند. و این در حالیه که بسیاری از وزرا و مسئولان بلند پایه ی دولت ماتحصیلکرده و تربیت شدهی انگلیس هستند و در سال های اخیر هم با تلاش های گوناگون از جملهبرجام و بازگشایی سفارت انگلیسدر ایران سعی شده پای اون مجدداً به کشور زخم خورده ی ما باز بشه و طبیعتاً نمایش این فیلم با اهداف و عملکرد افراد زیادی در تعارض قرار داره. شاید هم این موضوع در اخلال های صورت گرفته در اکران اون تأثیر زیادی داشته!
اما موضوعی که عوامل ساخت این فیلم رو شایسته ی تقدیر میکنه اینه که اولاً با آگاهی از این که چنین فیلمی بر خلاف فیلم های اصغر فرهادی و امثالهم به دلیل رویکرد ضد استکباری و کشف حقایقی که به ضرر مستکبران امروز دنیا داره، امکان گرفتن جوایز جشنواره های مطرح دنیا رو نداره، ساخته شده و ثانیاً احتمال تحریم عوامل فیلم توسطجریان غربگرایی که در سینمای امروز ما وجود داره هم در انگیزه ی خالصانه ی اونها خللی وارد نکرده. حتی شاید برای سازندگان اون قابل حدس هم بوده که در کسب پروانه ی نمایش، مرحله ی اکران، فصل اکران و ... دچار مشکل بشن! بنابراین هر گونه تقویت این فیلم، جواب شایسته ایه بهغیرت ملیو خدمت اونها به این ملت مظلوم با روشنگری وعبرت آموزی برای ممانعت از تکرار چنین حوادث تلخ و وحشتناکی.
اسم فیلم هم به خوبی نمایانگر وضعیت اون روزهای سیاه در ایرانه؛ ایرانی که به علت سرسپردگی، وطن فروشی، خیانت، بی غیرتی و بی عرضگی حاکمانی مثل رضا شاه که هنوز هم کسانی از اون به نیکی یاد می کنن، به یتیم خانه ای تبدیل شده بود که هر دزد و غارتگری به خودش جرأت می داد تو سر یتیماش بزنه. و طبق دیالوگ خانوم خردمند در فیلم «اگه ماعلمدار داشتیم، وقتی بیگانه ای یک وجب پاش رو داخل ایران میذاشت، همون لب مرز خفتش میکردیم!»
و امروز خدا رو هزارن بار شکر میکنیم که علمدار داریم و در سایه ی تبعیت از رهنمودهاشون و افزایش آگاهی و بصیرتمون به لطف خدا به تقی زاده ها و سید ضیاءهای زمان اجازه نمیدیم زمینه ی چپاول استعمارگرانی مثل انگلیس و همپیاله های غربیش رو دوباره در این کشور ستمدیده فراهم کنن!