+ نوشته شده توسط حسن صیاد در سه شنبه 98/5/15 و ساعت
1:48 صبح | نظر
به بهانه ی روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی
هر اثر و مخلوقی ارزشی دارد که معمولاً کسی بیشتر از خالقش به آن واقف نیست؛ قدر زر زرگر شناسد... و ارزش انسان به عنوان برترین نوع آفریدگان و اشرف مخلوقات را هم باید از آفریدگارش جویا شد؛ لقد کرمنا بنی ءادم ... و فضّلنهم علی کثیر ممّن خلقنا تفضیلا (اسراء/70).
بنابراین بهترین کسی که می تواند حقوق انسان را بیان کند، خداوند متعال است که اگر نبود دوری نسبی اغلب جوامع بشری از آموزه های الهی، این نیاز به وجود نمی آمد که انسان خود اقدام به تعریف حقوق بشر کند (مصوب 10 دسامبر 1948 م)؛ انسانی که دچار خطاست، آن گونه که می بایست، مشرف به موضوع، مقدمات، چگونگی و آثار مربوط به مسأله نیست و در ضمن مبنای تعریفش از حقوق بشر هم که بیشتر بر پایه ی اومانیسم و خدا انگاری بشر صورت پذیرفته، خطایش را مضاعف می کند.
طبیعی است که چنین تعریفی از حقوق بشر اولاً نمی تواند جامع و مانع باشد و ثانیاَ در بسیاری از موارد می تواند فاصله ی زیادی با حقیقت حق داشته باشد، به ویژه آن که بعضی از تصویب کنندگان و حامیان علی الظاهر همین حقوق بشر، قسمتی از نظام جهانی سلطه است که بیشترین حق را از نوع بشر تضییع کرده و می کند!
این در حالی است که خداوند متعال حقوق انسان را به بهترین وجه ممکن تعریف فرموده و نکته ای که نباید از آن غفلت کرد این است که وظایف انسان را نیز در کنار این حقوق معین و روی آن ها تأکید فرموده. چرا که در قبال هر حقی، وظیفه ای نیز متصور است که باید به آن پایبند بود. در اسلام به عنوان کامل ترین دین، به قدری به حقوق انسان ها اهمیت داده شده که حتی کمترین ظلمی از جانب آن قابل اغماض نیست، به نحوی که حتی گمان بد را در مواردی جایز نمی داند؛ إنّ بعض الظّنّ إثم (حجرات/1)
رساله ی حقوق امام سجاد (سلام الله علیه) نامی آشنا در این حوزه است؛ رساله ای که دقت و جامعیت حقوق و وظایف مختلف را تبیین می کند، تا آن جا که حتی حقوق جزئی حیوانات و جانداران را نیز بیان می کند؛ چیزی که در عالم واقعیت و به دور از شعار زدگی، از نگاه بسیاری از مکاتب بشری مغفول واقع شده و حتی بعضی از تصویب کنندگان حقوق حیوانات (مصوب 15 اکتبر 1978 م)، آن جایی که سیاست های استعماری و سلطه جویانه ایجاب کرده، نه تنها حقوق حیوانات که به حقوق انسان ها نیز کمترین احترام و ارزشی قائل نشده اند!
با این وصف، با وجود قوانین جامع و کامل الهی که عمل به آن ها متضمن خیر و سعادت خواهد بود، وضع منشوری به نام حقوق بشر با خصوصیات ذکر شده، امری نامعقول و حتی مضحک به نظر می رسد. در چنین شرایطی و شاید با توجه به همین موارد یاد شده، در تاریخ 5 اوت 1990 م، از سوی دولت های عضو کنفرانس اسلامی، منشوری با نام اعلامیه اسلامی حقوق بشر تصویب شده است که تا حدود زیادی به تبیین حقوق واقعی و الهی انسان ها می پردازد.
اما نکته ی قابل توجه، انتخاب عنوان «اسلامی» برای این اعلامیه است. در واقع این منشور، همان اعلامیه ی حقوق انسان (بشر) است و نیازی به قید ندارد. ولی گاهی به یک عنوان مطلق، به منظور تمایز آن از عناوین متشابه، قیدی اضافه می شود که اگر نبود خطای مخاطب در برداشت، لزومی به این کار وجود نداشت. مثلاً شیعه به طور مطلق، مذهب حقه ای است که معتقد است به امامت دوازده امام معصوم (سلام الله علیهم) به عنوان جانشینان نبی اکرم (صلی الله علیه و اله). اما گاهی در مقابل جریان غالی و مقصره، از آن تعبیر به شیعه ی اعتدالی می شود. این منشور نیز به طور مطلق اعلامیه ی حقوق بشر است. ولی برای تمایز آن از اعلامیه ی جهانی حقوق بشر (1948 م)، نیاز به اضافه کردن قیدی به آن احساس می شود.
شاید عنوان «حقوق خدادادی بشر» برای این اعلامیه مناسب تر باشد. چرا که هرچند مبنای آن آموزه های اسلام است، مقید کردن عنوان آن به اسلام در برابر ادیان دیگر، دایره ی شمول این اعلامیه را در میان انسان ها محدود و بسیاری از مخاطبان را به بهانه ی مسلمان نبودن از آن خارج می کند، در حالی که به حقوق همه ی انسان ها می پردازد و خدای همه ی انسان ها یکی است و آموزه های الهی که به تدریج توسط پیامبران تکمیل شده، در کامل ترین نسخه اش در قالب کامل ترین دین در اختیار بشر قرار داده شده است.