+ نوشته شده توسط حسن صیاد در شنبه 96/5/28 و ساعت
11:59 عصر | نظر
این وعده ی حسن روحانی نیز مانند سیلی از وعده ها که چندین سال است اذهان عمومی را در خود غرق کرده اند، پوچ از آب درآمد!
بله! وعده ی جوان سازی کابینه ی دولت دوازدهم!
روحانی قول داده بود میانگین سنی کابینه ی دوازدهم را پایین بیاورد، اما حساب و کتاب وزرای پیشنهادی او حکایت از این دارد که کابینه ی او یک سال هم پیرتر شده!
اما در این میان چند نکته قابل توجه است که البته موجبات خنده و سرگرمی مردم خوبمان را هم فراهم می آورد:
روحانی به سیاق شتاب در تحقق وعده ی توافق 100 روزه که منجر به افتضاح تعهدات دولت اعتدال در توافقات لوزان و ژنو شد، در راستای تلاش برای جوان سازی کابینه، یک جوان به نام جهرمی را وارد ترکیب کابینه کرد که تراوش جمله ی قصار «اینترنت نامحدود با سقف محدود!» از سوی او، تأکیدی محکم بر این است که او حقیقتاً جوان است!
و جالب این جاست که روحانی با معرفی تنها یک وزیر جوان، چنان که گویا شاخ و به عبارتی عاج فیل را شکسته، ابراز امیدواری کرد این انتخاب، راه را برای جوانان باز کند! غافل از این که جوان گرایی قبل از دولت پیر و فرتوت او استارت خورده بود که او با داس و کمباین به قلع و قمع آن پرداخت و راه را بر جوانان بست!
نکته ی دیگر افاضات کاندیدای ضربه گیر روحانی، یعنی جهانگیری است که: ممکن است کابینه جوان نشده باشد، ولی کلیت دولت جوان شده است!
ظاهراً برای نجات این وعده ی روحانی باید به کمک علم ریاضی و فرمول های میانگین گیری، کارمندان دولت اخراج و به جای آنان نوزادانی جذب شوند تا شاید در سرجمع با معدل گیری، کهولت سن وزرا جبران شود!
اظهار نظر دیگری که نشان از نبوغ سرشار پدر توجیه دولت، یعنی نوبخت دارد این است که 4 سال از سن دولت گذشته، ولی تنها یک سال به سن کابینه اضافه شده! و در واقع سن کابینه 3 سال هم جوان تر شده است!
با این روش از استدلال که لرزه بر مبانی ریاضیات تالس و فیثاغورث انداخت، در دولت دهه های آینده اگر میانگین سنی وزرا 150 سال هم باشد، با توجه به گذشت زمان، احتمالاً کابینه ای نوجوان خواهیم داشت و این تدبیر جای بسی امید دارد!
+ نوشته شده توسط حسن صیاد در جمعه 95/12/20 و ساعت
11:28 عصر | نظر
وقتی من مسئولم و وظایفم را انجام نمی دهم، به وعده هایم عمل نمی کنم، به خواسته های رأی دهندگانم اعتنایی نمی کنم و می گویم: «شرمنده نیستم»، چند معنی می تواند داشته باشد؛
«شرمنده نیستم» یعنی من وعده ای یادم نمی آید که عملی نکرده باشم، پس یعنی من فراموشکارم و شرمنده نیستم!
یا این که «شرمنده نیستم» یعنی من دروغ را بد نمی دانم، بنابراین از قول های دروغم و ادعاهای کذبم شرمنده نیستم!
یا این که «شرمنده نیستم» یعنی اصلاً من اتلاف فرصت و بودجه ی مردم، پایمال کردن عزت ملی، لطمه به استقلال کشور، کمک به افزایش فساد و رانت خواری به ویژه از نوع دولتی و ... را ناپسند نمی دانم و شرمنده نیستم!
یا این که «شرمنده نیستم» یعنی من وظایفم را به خوبی انجام داده ام، پس شرمنده نیستم! و اگر امور فوق وظیفه ای بوده که مأموریت انجام آن ها به من داده شده که واویلا!!!
و در جایی که رهبر عزیزمان از این که مسئولان به وظایفشان در قبال ایجاد اشتغال و ... عمل نکرده اند، ابراز شرمندگی می کند و من «شرمنده نیستم» یعنی از ولایت مداری بویی نبرده ام و هرچند ریاکارانه همواره از تبعیت از رهبری حرف بزنم، فریب کار دورویی بیش نیستم و بنابراین شرمنده نیستم!